گفت‌وگوی اختصاصی «اعتماد» با عباس ملكی، دیپلمات پیشین و استاد دانشگاه مسكو احیای برجام را به نفع خود نمی‌داند سارا معصومی حمله نظامی روسیه به اوكراین چه تبعاتی برای فدراسیون روسیه در سطح كلان و شخص ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهور این كشور خواهد داشت؟ آیا مسكو دو ماه پس از آغاز این حمله گسترده نظامی به اهداف مطلوب خود در اوكراین رسیده یا گرفتار كلاف هزار سری شده است كه حتی در میان‌مدت هم امكان مدیریت تبعات آن برای كرملین مهیا نخواهد بود؟ آیا موضع ایران كه بر دو پایه تاكید بر مخالفت با جنگ و همزمان اشاره به ریشه‌های آن در محكومیت عملكرد غرب در همسایگی روسیه بود قابل دفاع است؟ روسیه امروز تا چه اندازه مساله اوكراین را به پرونده‌هایی موازی چون مذاكرات احیای برجام گره زده است؟ پرسش‌هایی از این جنس را با عباس ملكی، دیپلمات پیشین و استاد دانشگاه شریف در میان گذاشتیم. ملكی كه سابقه مدیركل دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، معاونت امور آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه ایران و عضویت در هیات مذاكره‌كننده ایران برای پایان جنگ را در كارنامه خود دارد معتقد است كه روسیه با حمله به اوكراین به یك باتلاق وارد شده كه گریز از آن ساده نیست. او ضن معقول دانستن واكنش ایران به این حمله نظامی، بحران اوكراین را حاوی فرصت‌هایی برای ایران چه در حوزه تعمیق رابطه با روسیه و چه بازگشت به بازار جهانی انرژی به عنوان بازیگری مطرح می‌داند. نقل قول معروفی از ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهور روسیه داریم كه «روسیه هیچگاه آن اندازه كه آرزو داشته قدرتمند نبوده و هیچگاه به آن مقدار كه دیگران فكر می‌كنند، ضعیف نبوده است». قریب به دو ماه از حمله نظامی روسیه به اوكراین می‌گذرد و بسیاری از اشتباه محاسباتی روسیه و شخص ولادیمیر پوتین در این پرونده سخن می‌گویند. فكر می‌كنید حمله روسیه به اوكراین و اشتباه محاسباتی كرملین در نحوه پیشرفت این جنگ چه تاثیری بر این گزاره معروف گذاشته باشد؟ حالا نمی‌توانیم بگوییم كه روسیه آنقدر كه فكر می‌كرد قدرتمند نبوده است؟ نقل قولی كه از ولادیمیر پوتین گفتید مشابه نقل قولی است از شارل موریس دو تالیران، وزیر امور خارجه ناپلئون بناپارت كه گفته بود روسیه هیچگاه به آن مقدار كه نشان می‌دهد قوی نبوده و هیچگاه به آن مقدار كه تصور می‌شود ضعیف نبوده است. می‌توان گفت كه روسیه یك تناقض یا یك جعبه پاندورایی است كه هرچند وقت یك‌بار در آن باز می‌شود و فنرها بیرون می‌زنند. برای بسیاری این نكته عجیب بود كه چرا در فاصله سال‌های 2000 تا 2014 كارهای غیرمتعارفی از روسیه سر نزده‌ بود. با آرام شدن پس از تحولات مربوط به فروپاشی و جنگ چچن جذب سرمایه خارجی قابل توجهی رخ داد به گونه‌ای كه حتی مساله اشغال شبه‌جزیره كریمه در سال 2014 توسط روسیه هم بر این روند تاثیر منفی نگذاشت. حتی پس از این تحول هم، روند سرمایه‌گذاری غربی‌ها در روسیه ادامه داشت و یك نمونه آن عكسی است كه مدیران كمپانی‌های مرسدس بنز و توتال سمت چپ و راست ولادیمیر پوتین ایستاده‌اند. این تحركات گویای این بود كه ظاهرا سرمایه‌گذاری جهانی با روسیه و رفتارهایش هیچ مشكلی ندارد. این روند ادامه داشت كه مساله اوكراین پیش آمد. قضیه ناسیونالیسم روسی یك موضوع بسیار مهم است. زمانی كه شما تاریخ اسلاو، قوم اسلاو و درهم‌تنیدگی این قوم با اقوام آسیایی به خصوص پس از اردوی زرّین، هجوم مغول‌ها به سمت شمال، فتح مسكو و سپس دوباره فتح مسكو توسط اسلاوها و مسائل پس از آن در قرون 13 تا 15 را مطالعه می‌كنید، می‌بینید كه برای قوم اسلاو، این مساله یك مساله هویتی است. روسیه به عنوان به اصطلاح ام‌القرای ن‍ژاد اسلاو بیشترین مسوولیت را برعهده دارد. در سال‌های مابین 2000 تا 2020نشان داد كه مدیریت صحیحی را پیش می‌برد. در حوزه جذب سرمایه‌گذاری از غرب، نمونه‌های موفق ویتنام و چین را دیده بودیم و پس از آن روسیه هم در این كار موفق شد و شركت‌های بزرگ به خصوص شركت‌های نفتی در حوزه‌های نفت و گاز روسیه در آسیای دور، سیبری، قطب شمال و در نزدیكی دریای خزر فعال شدند. البته از آن طرف امریكا و اروپا از ابزار قدرت نرم خود در برابر روسیه هم مانند سایر كشورها استفاده می‌كردند. یكی از ابزارها رادیو اروپا آزاد در دوره اتحاد جماهیر شوروی بود كه از مونیخ پخش می‌شد. برخی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فكر می‌كردند فعالیت رادیو اروپا آزاد هم تمام می‌شود اما حتی فعال‌تر و (از نظر جغرافیایی) نزدیك‌تر شد و از پراگ پخش در فضای مجازی تولید محتوا برای جوانان روسی از غرب هدایت می‌شد. در قالب همین جنگ نرم انقلاب‌های رنگی در اوكراین، گرجستان و قرقیزستان هم به راه افتاد. شما اشاره كردید واكنشی كه روسیه از غرب پس از اشغال شبه‌جزیره كریمه دید باعث شد كه روسیه هزینه‌های توسل به چنین سیاستی را در قبال اوكراین چندان زیاد برآورد نكند. اگر آن زمان غرب در برابر اشغال شبه‌جزیره كریمه واكنش دیگری نشان می‌داد ما شاهد حمله نظامی اخیر روسیه به اوكراین نبودیم؟ مجموعه‌ای از اتفاقات در این پرونده تاثیرگذار بود. تحریم روسیه از سوی غرب پس از اشغال شبه‌جزیره كریمه بسیار نرم بود و خشونتی كه در تحریم ایران وجود دارد اصلا درباره روسیه وجود نداشت. صنایع نفت و گاز كاملا آزاد بودند و هنوز هم صنایع نفت و گاز روسیه تحریم نشده است. در آن دوره سایر حوزه‌ها مانند سرمایه‌گذاری در بخش‌های صنعتی، خودروسازی، معدن و مسائل مربوط به نرم‌افزار تحریم نشدند. درباره ایران گزنده‌ترین تحریم، ممنوعیت نقل‌و‌انتقال‌ پول است چرا كه هر كار اقتصادی كه شما انجام بدهید نهایتا به درآمدی ختم می‌شود و به محض اینكه قصد انتقال این درآمد از یك نقطه به نقطه دیگر را داشته باشید، ممكن نیست. در حالی كه روسیه در آن دوره این مشكل را نداشت. نكته دیگر این است كه جریان الیگارش یا ثروتمندان روسیه با جریان سرمایه‌داری جهانی تركیب شده‌اند. اكثر این ثروتمندان یهودی هستند و در جهان غرب از جمله اسراییل دارای سرمایه‌های فراوان و كانال‌های تلویزیونی هستند. مثلا در ازای سرمایه‌گذاری غرب در یك بانك بزرگ در داخل روسیه یك نفر از تجار روسیه سرمایه‌گذاری در تیم چلسی می‌كند. به نظر من روس‌ها از نظر فرهنگی با غرب یكی هستند. اینجا یك خاطره تعریف كنم: در سال 1994 آقای دكتر ولایتی، وزیر خارجه ?